مها:بهترین هدیه خدا

خاطره

عسلکم الان که دارم واست مینویسم تو مشغول شیطونی هستی و منم باید چهار چشمی حواسم بهت باسه که کار خرابی نکنی .دیروز از رو تخت افتادی نمیدونی چی کشیدم گلم .دخترکم اخه همه جا که نباید رفت الان گیر دادی به اسپیکر بیا اینور مامان .این جمله ای هست که همش میگم.میدونم مبخوای چیزای جدید رو کشف کنی عشقم.ولی مراقب باش همیشه من کنارت نیستم که هواتو داشته باشم یا دستتو بگیرم نیوفتی اون بیرون خودت باید مراقب خودت باشی.   راستی جمعه رفتیم فشم خیلی خوش گذشت .تو اونجا بیشترش خواب بودی و اخرش که میخواستیم بریم بیدار شدری و شروع به بازی کردی و من و بابا بردیمت کنار اب کلی کیف کردی .اخه عاشق اب بازی هستی.  قربونت بشم که الان اومدی سرت گذاشتی رو پا...
4 تير 1392
1